این(1)حزن الهی بیاید(2)در دل آدم؛
کی بی تقوائی وهوا وهوس راه می یابد؟؟
(شماره 276 دفتر دوم سال 82)
-------------------------------
(1)حزن دونوع است الهی وغیرالهی
خود حزن گاهی فی نفسه الهی ست یا غیرالهی؛ گاهی بالعرض
الف:حزن اصلی مثل حزن نبودن کمالات انسانی ودینی
ب:حزن بالعرض مانند دل نگرانی یک پدر برای صلاح فرزند
مثال دیگر:حزن مافات ومالم یات عمدتا غیرالهی ست.
حزن حال واغتنام فرصه بین العدمین عمدتا الهی ست.
(2)عمدتا جرقه و مواظبت برانسجام وتداوم این حزن با ارشادات مربی ست.
چرا که افرادحتی صاحب استعداد هم که وارد این جرگه میشن
عمدتا وعلما یا عملا محور براشون همین حزن الهی اما بالعرض میشه
مثلا دغدغه ی هدایت دیگران؛دغدغه تعلیم دیگران؛ دغدغه ارشاد وغیره
استاد مربا شده بآداب الله به اینها تسلسل 1وتمرکزوانسجام وتداوم2و3یاد میده
که تقدم زمانی وذاتی در توجه به خود وداخل است
که محوریت با تحصیل و تداوم حزن اصلی الهی ست.
1_یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم
لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم(مائده 105)
2_عن النبی صلی الله علیه واله:
من جعل الهموم هما واحدا کفاه الله سائر همومه
و من تفرقت به الهموم لا یبالی الله فی ای واد اهلکه
که جناب مولوی این رو در دفتر پنجم تا حدودی شرح داده:
هوش را توزیع کردی بر جهات/مینیرزد ترهای آن ترهات
آب هش را میکشد هر بیخ خار/آب هوشت چون رسد سوی ثمار
3_حتى تکون أعمالی و أورادی کلها وردا واحدا
و حالی فی خدمتک سرمدا (دعای شریف کمیل)
کلمات کلیدی: دست نوشته ها/ نونوشته ها/آیات وروایات