جوانی موهای بسیار بلندی داشته تا روی شانه هایش
یک روحانی مرتبط با وی دائما به او تذکر می داده..
وی در مواجهه با علی صفائی :
سه روز با وی معاشرت می کند وبا خود می گوید
"الان متذکر میشود الان متذکر میشود"
بعد سه روز خودش حیا کرده
می رود موهایش را کوتاه میکند!
(ش 209 دفترسوم سال 83)
نکــــــــــــــــــــات کوتاه:
1_شان ما خصوصا شان یک روحانی یا فرهنگی یا بزرگترهست
که هم حکم را خوب بداند هم خوب مورد را تشخیص دهد
هم با روش صحیح بگوید.
2_خیلی فرق ست روش بیان ونرمی وتندی دربیان اشتباهات ؛
برای جوانی که دغدغه هاش معمولی ست؛شادی ها؛غصه ها؛کدورتها
ورضایت ها وگلایه ها ومطالبه هاش معمولی ست وطبیعی ست
با کسی که تجری وتهتک ولجاجت و..میکند وحرفه ای ست
3_اصل براین است که جوری تخاطب وتکلم وتذکر داده شود
که شنونده تحقیر وتمسخر وتوهین و عصبیت ونفع شخصی
وخودنمائی وقیم مابی از ما وکارمان برداشت نکند
او باید اوج دلسوزی وخیرخواهی وانصاف را درکلام ورفتارما ببیند.
(گاهی اینجورنمیشود ولی اصل براین قاعده ست)
4_خیلی زشت است یک روحانی یا یک فرهنگی که به مسافرت
یا مهمانی می رود چه در انجا چه بعدتر هی روی زشتی ها بنشیند
واین تصور ذهنی را برای شنونده ایجاد کند که این قشر
یک قشر عیب جوی همیشه طلبکار هستند..
لذا خوبی ها مثل صله ی رحم موانست مجالست مهمانی و..رو ببینیم
و قوی هم اظهار هم کنیم کنارش هم به روش مناسب انتقاد کنیم.
5_بستری که موجب اون کج فهمی وکج عملی در شخصی ایجاد شده
رو هم دقت کنیم اگرمیشودآن بسترفکری وعلت موضوع رواصلاح کرد
بهترست قوت وتوان براو متمرکز شود تا اصلاح معلول
(این تقدم وتاخر ذاتی وزمانی ست ..واصل براین قاعده ست..
هرچند گاهی درموارد محدود لازمه جور دیگه عمل شه ویا یک درصد
از اجتماع ما نیاز باشه چوب وچماقی هم بالاسرشون باشه
که اونهم عمدتا در صلاحیت وتوان ما نیست
واگه هست دراون حدود به نحو منصفانه وخیرخواهانه اقدام شود)
6_بقیه ش بماند تا گاهی دوباره وسلامی تازه.
کلمات کلیدی: دست نوشته ها نونوشته ها