به نام خدا
همیشه حدود فطری و شرعی در معرض آسیب بوده و هستند. و همیشه نیازمند هرس و نگهداری و محافظت اند. طبعا در جامعه اسلامی امروز ما از صنوف مذهبی و روحانیت و ارگان های حوزوی و فرهنگی و نیز ارگان های دولتی متصدی فرهنگ و مذهب انتظار فراوانی در این مرزبانی و حراست می رود. اما ما چه در سخت افزار و نرم افزار واقعا کاستی های فراوان داریم.
از مسئولین پنهان نیست از مردم هم پنهان نماند ما ارگان فرهنگی فراوانی داریم که امروز 1_ موازی کار هستند. 2_ از ماهیت فرهنگی و مذهبی خود خالی شده اند. 3_آگاهی و دلسوزی سیستماتیک و منسجم موجود نیست. 4_برخورد با موارد فساد و انحراف فرهنگی بشدت سلیقه ای و غیر مستدل بوده که چه بسیار موارد قابل بخشایش در آن بخشوده نمی شود و چه بسیار موارد غیر قابل اغماض و با اعتماد اضافی یا توصیه های نابجا زیر سیبیلی رد می شود و علت این مساله هم این است که مسئولین دولتی و مردمی و فرهنگی، سوار کار و ممحض در او نیستند و اکثرا مدیریت نیم بندی بر بخش مربوطه دارند. 5_تداخل ها زیاد است لذا طبعا فرافکنی ها زیاد می شود. 6_وغیره
به بیان واضح ما در مملکتی هستیم که ارگان های دولتی و غیر دولتی فرهنگی و مذهبی بازده بسیار پائینی داشته و پرت انرژی بسیار بالائی از جهت سخت افزار و نرم افزار دارند. و این بلیه ای ست که به او گرفتاریم. در سابق اگر شخص مجتهد و متعهدی متصدی امری مهم مذهبی ای می شد آن موضوع مربوطه را همچو فرزند خود تدبیر و اداره می کرد. اما امروز بشدت در فقدان چنین افرادی مصیبت زده ایم.
این برای ما درد است که به طلبه و دانشجوی مذهبی ما در طول تحصیل ، شاکله ی منسجم و موثر علمی و معنوی ارائه نمی شود و نیز بر او نظارت محترمانه اما موثر و مداومی نمی شود. به بیان بی تعارف ، طلبه و دانشجوی ما غالبا از جهت علمی و معنوی و نحوه سلوک مذهبی یتیم است. نهایتا خود درمان است. و همین طلبه و همین دانشجو ده سال دیگر شریان های فرهنگی مملکت را از جهت سخت افزار و نرم افزار تحویل می گیرد. اما ذات نایافته از هستی بخش چه کند؟
این شخص فرهنگی ما یتیم و عقیم و پراکنده کار است چرا که وقتی در جامعه وارد می شود غفلت و رخوت و تهاون و تسامح و تشطط احوال علمی و معنوی او خیلی نزدیک مرز جامعه است و خیلی چیزی جدیدی به جامعه ندارد که عرضه کند و این چشمه ی وجود او اساسا لایروبی نشده لذا آب معینی از او استنباط نمی شود. لذا جامعه در مواجهه با چنین اشخاصی و چنین مسئولین فرهنگی ای سرخورده می شود. کجاست دستغیب ها و مطهری ها و بهشتی ها و طالقانی ها و مفتح ها که در هر مجموعه کوچک و بزرگی وارد شود یک بهار و طراوت اصیل مذهبی به او بدهد؟
مردم عزیز روحانیون عزیز دانشجویان عزیز ما هم خود گرفتاریم هم مجموعه های فردی ما گرفتارند و هم ادارات و موسسات فرهنگی و مذهبی ما گرفتارند. بله حتما زحماتی از سابق و در اکنون هست اما در میدان فرهنگ هر چاله خودش یک چاه است و فاصله با دورنمای مطلوب بسیار است. ما نیاز به تنقیح کتب رسمی و مردمی و یک رستاخیز اجرایی فرهنگی داریم. و نیاز است به سمت علمای مذهب و فضلای دانشگاه برویم و خود اینها را دعوت به انسجام و جلسات مشترک و خروجی های منضبط و حضور در جوامع دینی و مردمی کنیم. دوستان عزیز جبهه فرهنگ بسیار یتیم است و نیاز به جهادی تمام قد از تمام اقشار جامعه دارد.
کلمات کلیدی: نو نوشته ها