پيام
+
*آن روز آخوند خراساني تنها پيراهنش را شسته، منتظر بود تا خشک شود، وقت درس فرا رسيد، اما پيراهن هنوز خشک نشده بود، وقت درس فرا رسيد، براي اينکه از درس استاد -شيخ مرتضي انصاري- محروم نشود، قبايش را تن کرد، مچهاي آستين را بست و در حالي که عبا را به دور خود پيچيده بود، وارد مجلش درس شيخ شده و در گوشهاي نشست و به سخنان استاد گوش فرا داد.*

ياسيدالکريم
92/12/14
ياسيدالکريم
پس از خاتمه درس به سرعت به سوي خانه شتافت تا کسي متوجه موضوع نشود، ظهر درب حجره کوبيده شد شيخ مرتضي را دم در يافت، استاد سلام کرد و بقچهاي از زير عباي خود بيرون آورده، به دست او داد و بامهرباني گفت:*«از اينکه در اين وقت مزاحم شدهام، معذرت ميخواهم، من ميتوانستم پيراهن نو تهيه کنم، اما دلم ميخواهد، پيراهن خود را به شما بدهم و اميدوارم با قبول آن مرا خوشحال کنيد.»*
ياسيدالکريم
شيخ آنگاه به سرعت از حجره شاگرد خود دور شد، به طوري که محمد کاظم نتوانست از لطف استاد سپاسگزاري کند،*وقتي بقچه را گشود، ديد که دو دست از پيراهنهاي خود را براي او آورده است.*
*بنت فاطمه*اظهر
حالا دوران ما دانشجوها لباساشونو سر کلاس کثيف مي کنن تا يه بهونه داشته باشن واسه بيرون رفتن...
ياسيدالکريم
تشکر خواهر کيميا بزرگوار
ياسيدالکريم
متشکر استاد هاتف گرانقدر
ايميك
خواهش ميكنم. بزرگواريد
ياسيدالکريم
تشکر استاد غزل دامت بزرگوارياتها
*صبا*
عالي بود :) و تكان دهنده
ياسيدالکريم
متشکر خانم سحربانو/تشکر خانم صبا/ متشکر خانم توحيدي..ان شاءالله همه شادکام وخوشبخت باشين
*صبا*
خواهش مي كنم :)
ياسيدالکريم
تشکر راه کمال بزرگوار
ياسيدالکريم
متشکر خون شهداي ارجمند
ياسيدالکريم
تشكر خواهر حماسه
ياسيدالکريم
متشكرم جناب كارواني بزرگوار
ياسيدالکريم
تشكر خواهر سايه ي صداقت ارجمند
ياسيدالکريم
تشكر خواهر صداقت بزرگوار ..تشكراي ما تو عالم بالا شنيده ميشه ها (ستاد پيازفروشان پايتخت ) :)
ياسيدالکريم
:)
ياسيدالکريم
بزرگواران * سبحان :.، محب الزهراء، حبيب* متشكرم
ياسيدالکريم
مچکرم کامبيز بزرگوار
ياسيدالکريم
@};-