پيام
+
[تلگرام]
صلي الله عليک ايها العبد الصالح يا موسي بن جعفر (ع)
امام موسي کاظم(ع) از پدرش (ع) از پدرانش (ع) روايت کرد که رسول خدا (ص) فرمود: [روز قيامت] امر مي شود که عده اي را به آتش جهنم ببرند، پس خداوند تبارک و تعالي به مالک جهنم مي فرمايد: به آتش جهنم بگو پاهايشان را نسوزاند، چون آنها با اين پاها به طرف مساجد [براي اقامه نماز] مي رفتند، سپس مي فرمايد: بگو صورتهاي آنها را نيز نسوزاند، چون آنها به درستي و کمال وضو مي ساختند ، دستهاي ايشان را هم نسوزان چرا که آنها را براي دعا به سوي آسمان بلند مي کردند، و بگو: زبانهاي ايشان را [نيز] نسوزاند، زيرا اينها [با اين زبان] زياد تلاوت قرآن مي کردند. در اين هنگام خازن جهنم به آنها مي گويد: اي اشقياء [شرح] حال شما چگونه است؟ مي گويند: ما اعمال خود را براي غير خدا انجام مي داديم، پس [از بارگاه عدل الهي ] به ما گفته شد : پاداش خود را از آنها که براي ايشان عملي [غير خالص] انجام داده ايد بگيريد.
ثواب الأعمال ج1 ص 267 سند صحيح
علل الشرائع ج 2 ص 466 سند صحيح
عن علي (ع) إنما الطاعة في معروف
عن علي (ع) عن النبي (ص) إنّما الطاعة في المعروف
صحيح مسلم ج 12 ص 469 ح (40)
سنن النسائي ج 7 ص 179 ح (4216)
برخي نکات
1_ دعوت به معروف و اطاعت از معروف از مسلمات شرعي و عقلي است.
2_ تنها جايي اطاعت بلا قيد مطرح است که نقشه کلي و فرعي و اجراي آن معقول و مشروع باشد مثلا نقشه کلي رعايت واجبات، نقشه فرعي انجام نماز و اجراي آن در وقت مناسب و شرايط آن و در زمين غير غصبي و غيره. پس ما اطاعت مطلق از ما فوق و رئيس و والدين و معلم و استاد و برادر و دوست و همسر و .. نداريم. حتي در استفتائات رهبر معظم هم داريم که اطاعت از والدين واجب نيست. بلکه حسب موازين، رعايت احترام و حفظ شفقت و مهرباني با ايشان لازم است و اطاعت منحصر به موارد مشروع و معقول و معروف است که آن هم في الواقع اطاعت از خداست و بقيه نقش مستقلي ندارند.
3_در بسياري از ادارات و مناصب دولتي و امثالهم با اين کلام مواجه مي شويم که ماموريم و معذور! در حالي که طبق عقل و آيات کريمه و روايات وارده، اطاعت مطلق منحصر به افراد معصوم است و هر آن کس در آن حدودي که در دايره منويات و دستورات اهل بيت و سنن اسلامي حرکت کند. هيچ ماموري در هيچ اداره اي اعم از نظامي و قضايي و شهرداري و دارايي و امثالهم نمي تواند خلاف وجدان و انصاف و خلاف موازين عقلي و شرعي حقي را منع يا موضوع بيهوده يا خلاف شرعي را تحميل نمايد خواه آن تخلف در نفس الامر باشد يا مقدمتا يا التزاما به نحو موازي به بهانه رعايت ساير ادعاهاي قانوني و شرعي انجام شود. لذا از امام خميني ره نقل شده که فرمودند حتي کسي که مستحق اعدام است و براي اعدام برده مي شود کسي حق ندارد يک سيلي بي جهت به او بزند و الا بايد قصاص شود. اگر ما به اين امور ملتفت نيستيم از کم سوادي يا حقارت نفس يا بي خبري از عظمت ثبت اعمال نزد خداوند و بزرگي رسيدگي روز جزاست و فراموشي مراقبه و مرگ و روز جزا اين مشکلات را هم دارد. و گاهي هم حس جوگيري و گاهي حس اطفاء دايره غضب و احساس تمليک بر جميع ما سوي و امثالهم ما را به اين سعادت سوزي هاي معنوي مي کشاند.
4_همچنين آنچه در روايت شريفه از حضرت عبد صالح امام کاظم (ع) مطرح است چيزي فراتر از قاعده تتقدر الطاعه بقدرها و لاهلها است و آن اين که غرض از طاعات و عبادات هم بايد الهي باشد و الا مستحق اجر الهي نخواهد بود. يعني اگر پيش نماز، نماز مي خواند بايد براي خدا نماز بخواند و الا اگر غرض اصلي اخذ اجرت باشد نماز او باطل و فاقد ارزش نزد خداوند است. اگر معلم قرآن، اگر قاضي مجري عدالت، اگر کارمند دولت، اگر يک پدر، اگر يک مادر، فعل و عملي کاملا معقول و مشروع انجام دهد علاوه بر آن حسن عملي، نياز به حسن فاعلي هم دارد يعني بايد براي خدا بگويد و براي خدا امر و نهي کند و براي خدا فعاليت کند و براي خدا بازخواست کند و اين از مشکل ترين امور است [و مشکل تر از اين حفظ اين روحيه و حفظ اين عمل است. يعني چه بسا بسياري از کنش ها و واکنش هاي ما براي خدا نباشد و براي حفظ اموال، براي حفظ جايگاه اجتماعي، براي حفظ ميز و حفظ حقوق و حفظ پرستيژ و اطفاء غضب يا حس لج بازي يا مچ گيري يا اثبات برتري و امثالهم، در يک مقطعي چند قدمي از عقل و قانون و شرع حرف مي زنيم و اگر در پست ديگر يا محل يا وضعيت ديگري قرار بگيريم به راحتي از قواعد عقل و وجدان و شرع تخلف مي کنيم. پس از خدا تشخيص درست و بموقع وظايف و اجراي صحيح و با نيت الهي آنها را عاجزانه بخواهيم.
http://s8.picofile.com/file/8323586434/man6m_1.jpg
http://yaali12.blog.ir/1397/01/24 پست کامل
@yaaraouf
هما بانو
97/2/13
ياسيدالکريم
@};-