شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ [تلگرام] در راه تو خار و خسم من بي کس بن بي کسم

امشب لبالب مي شود دخل همه خمارها
وا مي شود با جام مي از تشنگان افطارها
تسبيح وجام ومهر ومي تکليف عقل وعشق کي
من خسته ام از اين همه تکرار استغفار ها
از قلب قرآن و زبور انجيل و تورات و صحف
موعود مياد برون از کل استفسارها
از پرده گر آيد برون توحيد مي گردد فزون
بت مي تراشند از قد رعناي او حجارها

جاي تمام فرش ها پيش قدوم يار ما
مي گسترانند انبيا عمامه ها دستارها
آيينه ي حق منجلي در آينه روي علي
تکثير شد در آينه تا آسمان کرارها
از آب زمزم قطره اي بر رخ بزن بيدار شو
از جام کوثر قطره اي بر رخ بزن هشيار شو
بر لوح تقدير دلت از عرش مياد قلم
بر بندگي اصرار کن گنجينه اسرار شو

از قيدها ازاد شو از اهل عشق آباد شو
مستشهد بين يديه حضرت دلدار شو
هستي همه از هست او دل را بده بر دست او
بردار خود را از ميان بردار شو سردار شو
دنياست مملو از فتن روح بصيرت بي بدن
اين جسم ناسوتي بنه لاهوت را طيار شو
نفس و نفس خيرات کن حب علي اثبات کن
پاي رکاب نائبش مقداد شو عمار شو

نور اباصالح ببين مي تابد امشب بر زمين
با حضرت روح الامين در سامره احضار شو
چون يوسف کنعان بيا در ازدحام انبيا
با رشته ي جان خودت راهي اين بازار شو
جبريل گويد زير لب با خويشتن ياللعجب
بعد از محمد (ص) آمده گويا رسول ديگري
ديوانه ام گر رو کنم بر آستان ديگري
امشب به پاي مهد تو نور دعاي عهد تو
 @yaaraouf
آماده کرده سينه را تا انتقام مادري
پاي رکاب حضرتت وقت ظهور قدرتت
جبريل مي آرد براي رو خودت شهپري
وقت قيامت اي بنازم صور اسرفيل را
خصم علي مي بيند آن دم کار عزرائيل را
من از طفيل رو تو گشتم فضيل کوي تو
صحراي خشک و تشنه من دريا تو و مظلوم تو
اي فاصل من تا خدا اي واصل ارض و سماء

دائم تو و قائم تو و مولا تو و مظلوم تو
در راه تو خار و خسم من بي کس بن بي کسم
زهرا تو و حيدر تو و طاها تو و مظلوم تو
اي وارث خون خدا اي زائر کرببلا
خون خواه مظلوميت زهرا تو مظلوم تو
شکر خدا بر سفره مولا گدا تکريم شد
روزي ما از خرده هاي نان تو تقسيم شد
اي افضل فضائل امشب نثار تو

يعني زيارت حرمش در کنار تو
اذن دخول خوان که بسوزم در اتشت
با روضه هاي عمه ي محمل سوار تو
کنج خرابه با سر انگشت خود نوشت
بابا بيا که سوختم از انتظار تو
بابا پايين نشين که ديده امت بر فراز ني
رحمي نمي کند به سرت نيزه دار تو

عمدا تو را مقابل ان سنگ ها گرفت
فهميده بود مي نگرد طفل زار تو
عمدا مرا مقابل تو خيزران زدند
مي ديد چشمهاي عمو را کنار تو
چسبيده است حلقه ي زنجير بر تنم
بر زخمي هاي رگ رگ تو بوسه مي زنم
 http://s9.picofile.com/file/8317060784/e7de_2.jpg  http://yaali12.blog.ir/1396/10/28  @yaaraouf
ادامه...
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید
vertical_align_top