به نام خدا
حاج آقا صادق شیرازی در جلسه تودیع مبلغین ماه رمضان چه گفت؟
صوت کامل 74 دیقه ای این جلسه را در این جا می توانید بشنوید:
http://persian.shirazi.ir/shownews.php?Code=3807
که حدود 50 و بلکه شصت دقیقه ی آن دعوت به تصمیم و واجبات و کلیات اخلاقی است که جای تقدیر دارد.
1_رویکرد ایشان به کلیت واجبات و سنن یک رویکرد فقهی و گاهی اخباری ست. به نحوی که اگر مثلا هزار ساعت مستحبات یا زیارات را مشغول باشیم به کمال مطلوب رسیده ایم. در حالی که نزد علمای بالله و عرفای عملی در عین توجه به واجبات و مستحبات، روح مطلب چیز دیگر و بسیار اعلی تری ست.
2_ایشان ادعا می فرمایند اگر کسی با حال توجه دعای ابوحمزه را بخواند حدس من این است که بعید نیست مستجاب الدعوه باشد.
3_ایشان بحث رضا که از پیچیده ترین کمالات روحی ست را در حد رضایت به معاش و احوال معیشتی می زند.
4_در بسیاری از نتیجه گیری های این روحانی بزرگوار ذکر داستان ها و سپس استنتاج هایی مطرح است. که بر اهل علم مخفی نیست که چنین رویکردی بر فرض صحت مثال ها و داستان ها یک استقرای ناقص و اعتبارش مشخص است.
5_در خلال بحث ایشان توجهی به ادبیات عرب می فرمایند و قران و روایات را تکریم میکنند که جای تشکر دارد اما این ادعای ایشان که هر کس چند خط قران و روایات را از نظر ادبی به نحو قوی بفهمد صدها بهره از این ها می برد و به احتمال قوی به معارف راه می یابد. در حالی که حقیقت این جوری نیست. چه بسیار اعراب ذوفنون سنی و حتی اعراب بی دین که هرگز اسلام و راه اهل بیت(ع) را نپذیرفته اند. لذا در عین حالی که در ادبیات عرب بسیار لازم است اما هرگز جای تعقل و تقوا و انصاف و حق جوئی و حق پذیری را نمی گیرد. هرچیزی در حد خود اعتبار دارد.
6_ایشان بلاغت را یکی از دلائل قوت و تحدی قرآن کریم میخواند که حرف مناسب و شایسته ای ست.
7_همچنین ایشان بحث تزاحم تکالیف را مطرح میکنند که فی نفسه بحث موثر و شایسته ای ست.
8_همچنین ایشان عمل حکیمانه و مناط تعلق توفیق الهی را مطرح می کند که بسیار حرف خوبی است. اما عدم تعلق توفیق را به یزید و نمرود و شداد و فرعون متذکر می شود که در عین اینکه شایسته است. بیان این مصداق ها علامت روحیه اخباری گری این بزرگوار است که اگر کسی کلام یزید زمان را بشناس که شهید مطهری مطرح میکند را شنیده باشد این اشتباه کوتاه نگری و منحصر کردن یا انحصار ضمنی بدها به گذشتگان را متوجه می شود.
9_ایشان در ادامه دعوت به عدم اتلاف اوقات به خواب و غیره می کند خصوصا برای جوانها. و تکرار بحث تزاحم کلی و مصداقی. و توجه به نشاط در تبلیغات و توجه به توان و تدبیر که حرف بسیار خوبی ست.
10_نقد مختصر ابن عربی در بحث فرعون و رهبری او بر گروه گمراهان را می گوید که حرف خوبی ست.
11_بحث وحدت صراط مستقیم و نفی دیگر راهها و تلاش جدی شیطان برای انحراف مومنین را مطرح میکند که حرف بسیار خوبی ست.
12_علم لیس معه عمل لا یزید صاحبه الا بعدا عن الله. که اگر علم بی تقوا باشد درد مضاعف است. و شیطان علم فراوان دارد. که البته در عین حال که کلام ایشان شایسته است. باید توجه کرد سرزنش زیادی از علم و امثالهم مروج جهالت و حماقت نباشد.
13_بحث واجبات کفایی و تبدیل آن به واجبات عینی در صورت نبود من به الکفایه را مطرح می کند که حرف بسیار خوبی ست.
14_در ادامه ایشان ضرورت گذشت و عدم مقابله به مثل اهل علم و شان انتصار دیگر مومنین به او را مطرح می کند که فی نفسه حرف خوبی ست.
15_نقل جریان آسیدابوالحسن اصفهانی که دزدان چند روحانی را لخت میکنند و ایشان ترک نماز میکند تا دزدان پیدا شوند و بعد دستگیری ایشان به همه دزدها مال داده و کسب مناسب به ایشان میدهد. و ایشان نتیجه گیری میکنند که تندی و مقابله به مثل کم فائده است.{ و در خلال این بحث محدود بودن حبس در فقه را مطرح میکند. که البته این حرف تازه ای در کلیت خود نیست و قبلا توسط آیت الله شاهرودی بیان شده بوده است.} این نگرش یک سویه و کلی نشان از عدم شناخت جامعه توسط این بزرگوار دارد. که روند را متوجه نیست.
16_وی وجود یک دزد را موجب ارعاب کل جامعه می داند اما در ادامه میگوید اگر هزار تا قاتل را عفو کنیم ده عدد آن تجری می کند و بقیه خوب می شوند! چنین رویکرد کاریکاتوری به روایات و معقولات در جاهای مختلفی از کلمات این بزرگوار وهمفکران وی دیده می شود. سپس ایشان طعنه ای به حکومت فعلی می زند.
17_سپس ایشان داستانی از اجرای حکم زنا بر زانی نزد پیامبر را مطرح می کند. سپس با زیرکی این حکم که مسلم و نزد فقهای عظام هم مشهور است. حمل بر جمیع جرائم در جامعه اسلامی می کند.و به بحث شلاق و حبس حمله میکند. در حالی که اهل علم میدانند بحث اقرار مجرم و بحث فاحشه و جرائم اخلاقی و.. خیلی با دیگر جرائم غیر اخلاقی در نگاه شارع فرق دارد.
18_سپس داستان دیگری از پیامبر نقل میکند که شخصی پیامبر را متهم به گناه اخلاقی میکند و نبی خدا از او گذشت میکند و در خلال این بحث کنایه وار او را دلسوزترین و عالم ترین فرد دین معرفی می کند.در حالی که اهل علم متوجه هستند گذشت از حق شخصی یک اولویت اخلاقی ست اما هرگز مخل به جدیت در حقوق مومنین و حدود شرع و.. نمی کند.
19_وی در ادامه ولایت پیامبر را از جمیع جهات و کلی معرفی می کند. و ولایت فقیه را مورد بحث و پر از ان قلت و شیخ انصاری را رسما ضد ولایت فقیه معرفی می کند.در حالی که اهل تحقیق متوجه هستند حتی خود اوامر و سنت پیامبر هم توسط خیلی ها تبصره های مختلفی در شئون نبوت و شئون ولایت و امور دنیوی و امور شخصی مثل خاراندن سر وبدن خورده است. آیا وجود چند تبصره بجا یا نابجا یا انتقاد چند منتقد با غرض و بی غرض موجب ضعیف شمردن ولایت نبوی با تخصیص اکثر حکمی و مصداقی اوامر وسنن اوست؟؟ البته بگذریم که نقل وی از نظر شیخ واقعا غیر امانت دارانه و با خوش بینی بگویم از کم اطلاعی ست. چرا که شیخ انصاری در کتب بعد حدود بسیاری قوی ای از ولایت فقیه را می پذیرد.
20_در ادامه ایشان اصلاح جامعه را 90%در تربیت و 10% در عقوبت میداند. که در کلام حرف خوبی است اما واقعا افراد مورد عقوبت در جامعه کنونی ما حتی به همین ده درصد هم می رسد؟حتی به 5% هم می رسد؟ و مسئله مهم درین جا و واقعه مرحوم اصفهانی چیست؟ پذیرش روند! یعنی به نقل عالم مورد اعتبار خود اقای شیرازی ایشان ابتدا حکمت و تدبیری در قالب تندی و تحکم و الزام انجام میدهد یعنی باید آن دزدها دستگیر شوند و تحویل شوند و احوال ایشان و زمان جرم سنجیده شود و سپس حسب مورد گذشت یا تخفیف واقع می شود. در بحث قتل چه بسیارر موارد و پرونده ها که منجر به قصاص نمی شود و اکثرا در حد دیه و دیگر مسائل تمام می شود. اما از اول فضای رسانه ای ایجاد کنیم که آقا دزدها را می بخشند و از هزار قاتل 990 نفرشان آزاد می شوند و زنا کارها را رها می کنند و .. آیا اینها با منویات شارع و حدود شرعی و قضائی اسلام می خواند؟ از اینها معلوم است چنانچه بالاتر گفتیم روند کار برای ما جا نیفتاده چه بسا یک روند و مسیر و جهت گیری کلی و حکمی غلط موجب تجری مجرمین و هتاکین و قاتلین و .. شود. در عین حالی که معتقدیم حتما حتما باید از عقده گشایی ها و تخلفات کم و زیاد در بخشنامه ها و اجراهای قضائی باید جلوگیری شود. اما آیا حضرت امیر(ع) هیچ جریان اجرای شلاق و قطع عضوی نداشت؟ بقول آقای بهجت(ره) چرا یکطرفه و با چند روایت و گزارش و استفاده خاص روایات را به داوری می طلبیم؟
این روحیه استقرائات ناقص و کلیات زیبای کلامی اما فارغ و کم اطلاع از واقعیات خارجی یک جامعه اسلامی و رویکرد توجه به برخ روایات و رویکرد نگاه کاریکاتوری به جامعه جهانی و داخلی به نحوی که 990 قاتل و جرائم مسلم و مشهود و بزرگ را رها کنیم اما با انحرافات فکری و اشتباهات فکری مخالفینی چون اهل تسنن از در توهین وتخطئه و تقابل بیرون بیاییم یا مائی که این همه به رفتار حسنه برای جذب دیگر ادیان علاقه داریم خود مروج قمه زنی {و دیگر اعمال خارج از دین که موجب مشمئز شدن جامعه بشری از شیعه است} باشیم؛ سرانجام مصیبت های فراوانی برای جامعه اسلامی و مستمعین و مقلدین ایجاد خواهد کرد. و العاقبه للمتقین.
کلمات کلیدی: نو نوشته ها